خوب یا بد، آدمیهستم که در گذشتهها و خاطرات گیر افتاده ام. یاد آنها که رفتند را غالبا حفظ کرده ام. نمیتوانم سال و روزِ رفتن شان بیاید و یادشان نیفتم. در بهشت زهرا سلاماللهعلیها، رفقای زیر خاکی کم ندارم! اما حسن کرمانی را بیشتر در ذهن دارم. امروز سالگرد وفاتش هست و یادش میکنم و از شما خوبان هم برای طلب حمد و صلوات دارم. کرمانی سنی نداشت. وقتی رفت ۲۶ سال داشت به نظرم. اما به قاعدهی یک کامل مرد، دستگیر و عهده دارِ این و آن بود. او آن همه خوب بود که هنوز هم، خیلیها با حسرت از او یاد میکنند. جوانی که در تشییع اش معلوم شد، چه دایرهی وسیعی از آدمها دور او جمع شده بودند. آن تشییع آن جمعیت آن قیافهها آن گریهها و آن بی برادرشدهها را هنوز جلوی چشمم دارم. یادش بخیر. رحمت خدا بر او.
دوستانم همه از دستم رفت