loading...

حا.میم

چند روزی درگیر یک همایش بودم و فرصت نکردم اینجا را بروز رسانی کنم. حتی نتوانستم فکرم را جمع و جور کنم و راجع به حادثه‌ی بندر چیزی بنویسم. فقط دیدم دوباره سوگ ما...

بازدید : 1
يکشنبه 13 ارديبهشت 1404 زمان : 11:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

حا.میم

چند روزی درگیر یک همایش بودم و فرصت نکردم اینجا را بروز رسانی کنم. حتی نتوانستم فکرم را جمع و جور کنم و راجع به حادثه‌ی بندرچیزی بنویسم. فقط دیدم دوباره سوگما را به هم نزدیک کرد. ایرانی‌ها، مجتمع و متحد در بلاها و مصائب اند و در شادی‌ها اما کمتر به هم دست می‌دهند. شادی‌ها گروهی شده اما هنوز سوگ و بلا؛ جمع بیشتری از ما را دور هم جمع می‌کند! جمعه هم رفتم بین نوجوانان هیات اصحاب المهدی عج غرب تهران و راجع به مطالعه، آنچه بلد بودم را بهشان رساندم. آن جا گفتم که دردِ ما دیتا و داده نیست؛ دردِ ما تنبلی و بی عملی است. و الا کسی که بخواهد بخواند؛ نیاز به کلاسِ مطالعه ندارد. دردِ جهالت و عقب ماندگی را اگر کسی در وجودش وجدان کرد، سراسیمه به سمت دانستن و کتاب‌ها می‌دود. درد این جاست که من نمی‌دانم که نادانم!

حا.میم

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 6
  • بازدید کننده امروز : 7
  • باردید دیروز : 12
  • بازدید کننده دیروز : 13
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 46
  • بازدید سال : 3500
  • بازدید کلی : 3525
  • کدهای اختصاصی