loading...

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

بازدید : 2
چهارشنبه 2 ارديبهشت 1404 زمان : 9:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

حا.میم

اولِ سال، کربلا بودم. میخواستم وصیت نامه‌‌‌ای را که چندسال قبل نوشته بودم را بازنویسی و ویرایش کنم. در حرم نشستم و چند خطی نوشتم اما نتوانستم ادامه بدهم. دیدم دارم در دامِ خوب نوشتن و ادبی کار کردن می‌افتم؛ رهایش کردم. همان جا یاد مطلعِ وصیت شهید عبدی افتادم و کامم تلخ شد و عرق کردم و خجالت کشیدم و همان چند خط را هم پاره کردم! محمد عبدی وصیتش را این طور شروع کرده بود:

" اکنون که به توفیق و لیاقت شهادت رسیده ام، در بهشت و در لباس غلامی‌ِ اهل بیت جای همه‌ی شما را خالی میکنم..."حالا فهمیدید چرا از خجالت و ناتوانی نتوانستم چیزی بنویسم؟ کسی هست از بین ما که شهیدانه و مطمئن وصیتنامه بنویسید؟ مطمئن مثل آقای عبدی؟

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 699
  • بازدید کننده امروز : 605
  • باردید دیروز : 12
  • بازدید کننده دیروز : 13
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 700
  • بازدید ماه : 739
  • بازدید سال : 4193
  • بازدید کلی : 4218
  • کدهای اختصاصی